توضیحات
کارل پوپر در منطق اکتشاف علمی میگوید «در منطق علم که در اینجا طرح کلی آن را ترسیم کردهایم، میتوان از به کار بردنِ مفاهیمِ “صادق” و “ کاذب” اجتناب کرد». پوپر میگوید در عوض میتوان از استنتاجپذیری و تصمیمهای قراردادی برای پذیرفتن یا رد گزارهها سخن گفت. با این حال، او همچنین مینویسد که «این یقیناً بدین معنا نیست که ما مجاز نیستیم مفاهیم “صادق” و “ کاذب” را به کار ببریم، یا بدین معنا که کاربرد آنها مشکل خاصی ایجاد میکند».
پوپر در آثار بعدیاش بدون هر گونه تردید از صدق و کذب سخن میگوید، و دیدگاههایش دربارهٔ علم را _ بدان سان که در منطق اکتشاف علمی تشریح شدهاند_ با جستوجوی خطاپذیرانهٔ صدق پیوند میزند. موقعیت از این قرار بود مقایسه کنید با پاسخ پوپر ۱۹۷۴ به لاکاتوش: به نظر میآید که پوپر وقتی منطق اکتشاف علمی را مینوشت جانبدار چیزی بود که میتوان آن را نظریهٔ صدقِ «ارسطویی» یا نظریهٔ کلاسیکِ مطابقت نامید: دیدگاهی که میگوید یک گزاره صادق است اگر آنچه گزاره اظهار میکند، در واقع، برقرار باشد، اما از هیچ نظریهٔ خاصی در مورد اینکه این «مطابقت» را چگونه باید فهمید پشتیبانی نمیکند.
با این حال، در آن زمان نقدهایی به نظریهٔ مطابقت وجود داشت، خصوصاً پارادوکسهای معناشناختی، که پوپر از پاسخ به آنها ناتوان بود، و بنابراین او به همین خرسند بود که طوری بنویسد که کتابش بر ایدهای که او قادر به دفاع از استحکامش نبود مبتنی نباشد. همانطور که پوپر در جاهای متعدد بازگفته است برای مثال، پس از اتمام کتابش بود که او منطقدان لهستانی آلفرد تارسکی را ملاقات کرد و تارسکی برداشت معناشناختیاش از صدق را برای او توضیح داد.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.